هو العظیم
تو باشی مثال چراغی به خانه ز تو نور امید در دل دمیده
***
قضا را رود گر به پای تو خاری به قلب پدر،تیغ گویی خلیده...
***
ز خوبی و لطف و زلالی و پاکی تو چون اشک شوقی که بر رخ چکیده
***
بود شعر اوصاف تو چون حریری که تارش ز دل،پودش از جان تنیده
این چند بیت...حیف بودن واسه نوشته نشدن.از یک عزیز...چنین روزهایی...کاش من بودم...وقتی هنوز قریحه وجود داشت...حالا من انتخاب می کنم و می نویسم...حالا بقیه حیرت زده میشن...تحسین می کنن...منم می کنم.
پی نوشت: پیش به سوی سرما...
بازم پی نوشت: تو محشری ریحانه...فوق العاده ای!فوق محشری!ببف راست میگه؛تو از دسته صندلی هم جوک میسازی!...چقدر حیف...چقدر حیف که دیگه باهات هم کلاسی نیستم.
نظرات شما عزیزان:
حرف نداره.
من ترجیح میدم با یه سری واژه سطحشو پایین نیارم.
پاسخ:کاش یکم زودتر باش آشنا می شدم!...